از اولین نمایش جنگی ایران چه میدانید؟/بازخوانی «حماسه ننه خضیره»
تاریخ انتشار: ۸ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۸۷۶۰۰
خبرگزاری مهر -گروه هنر-آروین موذنزاده؛ تئاتر ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با سپری کردن بیش از ۴ دهه پا به قرنی تازه گذاشت؛ در این عمر سپری شده ۴۵ ساله، آثار مختلفی با موضوعاتی متنوع از دفاع مقدسی، دینی، کمدی، اجتماعی و … تولید و در سالنهای تئاتر به صحنه رفتند. برخی از این آثار بسیار جریان ساز بودند و برخی آثار خاطرهانگیز و پرمخاطب.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شاید خالی از لطف نباشد مروری داشته باشیم بر آثاری که طی دهههای ۶۰، ۷۰، ۸۰ و ۹۰ تولید و اجرا شدند، روندی که این آثار برای تمرین و تولید طی کردند، گروهی که در تولید و اجرای اثر حضور داشتند و دیدن تصاویر این اجراها اعم از عکس یا فیلم.
از این رو در گروه هنر تصمیم بر این شد که از آغاز سال ۱۴۰۰ با جمعآوری اطلاعات مختلف اجراهای ۴ دهه گذشته، مروریبر تولیدات تئاتر ایران در این بازه زمانی داشته باشیم که این گزارشها تا نیمه سال ۱۴۰۱ ادامه یافت و بعد از وقفهای چند ماهه قرار بر این است که از ابتدای سال ۱۴۰۲ این روند مجدداً ادامه پیدا کند.
از این رو در شصت و دومین گام از مرور «چهار دهه خاطرات صحنه» سراغ نمایش «حماسه ننه خُضَیره» نوشته کار گروهی (حمید مظفری، سهراب سلیمی و محمدرضا کلاهدوزان) و کارگردانی حمید مظفری (به تعبیری کار گروهی) رفتهایم.
فرشید ابراهیمیان، الیزا جوهری، گوهر خیراندیش، محمد اسلامی پور، احمد کازرونی، حسن مرادی، جمشید اسماعیلخانی، پروین ملک، مرتضی یوسف دوست، سهراب سلیمی، رضا شمس، مریم شیرازی، ترانه صادقیان، اصغر قریبیان، حمید مظفری و محمدرضا کلاهدوزان بازیگران این نمایش بودند و نقش ننه خضیره را نیز تانیا جوهری بر عهده داشت.
نمایش «حماسه ننه خُضَیره» را میتوان اولین تجربه صحنهای مربوط به جنگ ایران و عراق دانست که بر اساس داستانی واقعی و با محوریت کنش قهرمانانه یک بانوی ایرانی نوشته شده است. این اثر نمایشی بعد از اجرا در تالار رودکی (وحدت) به صورت تلهتئاتر نیز ضبط و به تناوب از شبکههای اول و دوم سیما پخش شد. سال گذشته نیز فیلم کوتاهی به نویسندگی و کارگردانی سعید کریمی و با مشارکت ادارهکل تبلیغات اسلامی استان کهگیلویه و بویراحمد درباره ننه خضیره ساخته شده است. متاسفانه به دلیل کمبود منابع دقیق و نبود آرشیوی ثبت شده از رخدادهای آن دوران اطلاعات اندکی از گروه اجرایی این اثر نمایشی و عکسهای اجرا در دسترس قرار دارد و تنها میتوان به خاطرات و مصاحبههای جسته و گریخته بازیگران نمایش درباره این اثر در طول سالهای گذشته بسنده کرد.
«حماسه ننه خضیره» را میتوان از جمله خاطرهانگیزترین نمایشهای ژانر جنگی که بعدها در ایران دفاع مقدس نام گرفت، به حساب آورد که روایتی مستند از ایستادگی و شجاعت زنی خوزستانی اهل سوسنگرد در برابر سربازان متجاوز بعثی را به مخاطب ارائه میداد. این اثر نمایشی در بحبوحه جنگ تحمیلی و در زمانی که مردم عزیزانشان را برای دفاع از خاک و ناموس این مملکت به جبهههای جنگ میفرستادند، تولید شد در حالی که جسارت و از خودگذشتگی ننه خضیره میتوانست به آنها برای ادامه راه امیدواری دهد.
جنگ از بزرگترین بحرانها و درگیریهای بشر امروز است که بُروزش بر فرهنگ و هنر هر کشوری تاثیر بهسزایی میگذارد و در این میان نقش هنر نمایش در ارائه تصویری باورپذیر از جنگ که گاهی سعی در تهییج مردم و حتی سربازان در خط مقدم جبهه دارد و در مواقعی هشداردهنده و ناامیدکننده است و از آسیبها و اتفاقات ناگوار میگوید و در موقعیتهایی هم تلاش دارد شور و امید را در دل مردم بکارد و از یاس و ناامیدیشان کم کند، بسیار تاثیرگذار است.
پایههای ابتدایی تئاتر مقاومت در کشور ما که بعدها تئاتر دفاع مقدس نام گرفت از دهه ۶۰ شکل گرفت. در موقعیتی که همچنان جنگ تحمیلی جریان داشت و همه اتفاقات و جریانها تحت تاثیر جنگ بود تئاتر نیز این قاعده مستثنی نبود و هنرمندان تئاتر تلاش داشتند نمایشهایی را با مضمون جنگ برای اجرا آماده کنند. برخی از نمایشهایی که در دهه ۶۰ با موضوع جنگ تولید شدند، توانستند فضای متفاوتی از این موقعیت ارائه دهند و بدون پرداختن به قهرمان پروریهای کاذب که در سینمای آن دوران جریان داشت نگاهی انسانی و زمینی به مقوله جنگ، دفاع و اتفاقات تراژیکی که در این برهه از زمان رخ میدهد، داشته باشند و از ایستادگی و مقاومت مردمی بگویند که برای نجات ناموس و وطن خود از هیچ خدمتی فروگذار نمیکنند.
«حماسه ننه خضیره» نیز در همین دوران و با همین نگاه شکل گرفت. سهراب سلیمی ایدهپرداز و یکی از بازیگران نمایش در گفتگویی درباره نحوه شکلگیری طرح و داستان اولیه این نمایش گفته است: در آن زمان برادرم که فرمانده ستونهای زرهی لشکر ۱۶ قزوین در منطقه خوزستان بود، در یکی از مرخصیهایش که به تهران آمده بود، مرا با قصهای رویارو کرد. او از زنی به نام ننه خضیره نام برد که در زمان محاصره سوسنگرد با تعداد کمی از اهالی و بستگانش از جمله دختر و دامادش نه تنها شهر را ترک نکرده بلکه با عراقیها مبارزه کرده و تا پای جان ایستادگی کرده بود. از آن پس، نام این بانوی مقاوم و شجاع در آن منطقه بر سر زبانها افتاد. این نقل قول آنچنان ذهن مرا مشغول کرد که احساس کردم ارتباط دیرینهای با او دارم. طولی نکشید که این خبر و داستان مقاومت ننه خضیره در ستون خبری روزنامه کیهان هم چاپ شد. باتوجه به داشتههای آن زمان خودم شروع به نوشتن طرح نمایشی از این ماجرا کردم.«حماسه ننه خضیره» اولین اثری بود که بهعنوان یک نمایش ملی و در ارتباط با جنگ شکل گرفت، تمام انگیزهها معنوی بود و هرگز مسائل مادی مطرح نبود
وی ادامه داد: آن زمان، هنرمندان وابسته به اداره تئاتر به گروههای مختلفی تقسیم شده بودند و من همراه دوستان دیگری از جمله حمید مظفری، مرحوم جمشید اسماعیلخانی، گوهر خیراندیش، تانیا جوهری، فرشید ابراهیمیان و ... گروه ۵ اداره تئاتر را تشکیل داده بودیم. من طرح نمایش «حماسه ننه خضیره» را برای اجرای صحنهای به گروه پیشنهاد دادم و قرار شد به صورت گروهی، نمایش برای اجرا آماده شود. بعد از شکلگیری نمایش، معاونت هنری وقت وزارت ارشاد از کار دیدن کرد و به قدری از دیدن کار به شوق آمد که از آن پس خودش بهعنوان یک عامل تولید همواره همراه گروه بود و بعد از اجرا در تالار وحدت شرایط ضبط تلویزیونی کار را آماده کرد و کار بعد از ضبط چند بار از شبکههای اول و دوم سیما پخش شد و حتی در جشنوارههای تلویزیونی برونمرزی نیز شرکت کرد. «حماسه ننه خضیره» حاصل زحمات فراوان و انگیزه و شوری بود که گروه داشت. باوری بود که با توجه به آغاز جنگ و شرایط مرزها که در کل کشور وجود داشت شکل گرفته بود و تلاش میکردیم اثری باشد که بتواند با مردم ارتباط برقرار کند و تاثیرگذار باشد.
این کارگردان و مدرس تئاتر یادآور شد: «حماسه ننه خضیره» اولین اثری بود که بهعنوان یک نمایش ملی و در ارتباط با جنگ شکل گرفت، تمام انگیزهها معنوی بود و هرگز مسائل مادی مطرح نبود. مطلب دیگری که باید اشاره کنم اینکه نمایش به قدری انعکاس گستردهای پیدا کرد که نظر بسیاری از تولیدکنندگان و تهیهکنندگان سینما را هم به خودش جلب کرد و اگر به صورت فیلم سینمایی درنیامد، به این دلیل است که خواستههای تولیدکنندگان مغایر با اهداف گروه بود و حاضر نبودیم ارزشهای واقعی این نمایش فدای مسائل یکسویه تولید شود و حاصل آن نگاهی متداول از مثلا سینمای اکشن شود. مطلوب ما سینمایی محتواگرا بود که بتواند ارزشهای کار را بروز دهد و چون خود گروه نیز فاقد امکانات مالی تولید فیلم بود نتوانستیم به صورت مستقل این کار را انجام دهیم و در نهایت فیلمی ساخته نشد.
در این اثر نمایشی گوهر خیراندیش در نقش ننه عبدو همراه با همسرش مرحوم جمشید اسماعیل خانی به ایفای نقش میپرداخت. وی در گفتگویی درباره شرایط تمرین و سپس اجرای نمایش در حال و هوای آن روز جامعه گفته است: ما به دور از هیاهوی جنگ کار میکردیم و اساسا در آن زمان باید کارگردان به گونهای کار میکرد که به مردم عادی بگوید زندگی عادی جریان دارد و مردم نباید خودشان را ببازند، در هنگام جنگ ما حتی در سریالها هم حضور پیدا میکردیم. زندگی در کنار جنگ در همه جا جریان داشت و ما فکر میکردیم هدف ما بهعنوان یک بازیگر این است که خدمتی بکنیم و در هر شرایطی باید به کارمان ادامه میدادیم و اصلا جنگ نباید میتوانست باعث ترک کردن کارمان شود.یکی از روزهایی که میخواستم سر تمرین «حماسه ننه خضیره» بروم، تهران بمباران شد و من در خیابان چرچیل آن موقع (نوفل لوشاتوی فعلی) تقریبا مطمئن بودم که زنده نمیمانم، ولی هرگز به این فکر نمیکردم که کاش نمیآمدم تمرین تئاتر و هنوز هم به این مسأله فکر نکردهام. من عاشق این کار بودم و جنگ هم مرا به گونهای تشویق میکرد که کارم را رها نکنم
وی در ادامه به ذکر خاطرهای از این تئاتر پرداخت و عنوان کرد: یکی از روزهایی که من میخواستم به اداره تئاتر بروم، سر تمرین «حماسه ننه خضیره»، تهران بمباران شد و من در خیابان چرچیل آن موقع (نوفل لوشاتوی فعلی) تقریبا مطمئن بودم که زنده نمیمانم، ولی هرگز به این فکر نمیکردم که کاش نمیآمدم تمرین تئاتر و هنوز هم به این مسأله فکر نکردهام. من عاشق این کار بودم و جنگ هم مرا به گونهای تشویق میکرد که کارم را رها نکنم تا بتوانم کاری کنم و نشان بدهم زندگی ادامه دارد.
خیراندیش درباره داستان نمایش که از واقعهای مستند شکل گرفته، گفت: نمایش ما قصه زنی را میگفت که در سوسنگرد برای انتقام از کسانی که به عروس و خانوادهاش تجاوز کرده بودند، نانی را میپزد و درون آن زهر میریزد و عراقیها مجبورش میکنند از نانی که پخته بخورد و او هم برای اینکه شک نکنند، اول خودش از نان میخورد و همراه با عراقی ها کشته می شود. اینگونه بود که «حماسه ننه خضیره» شکل گرفت، در همان شرایط ناگوار جنگ، ما داشتیم این تئاتر را کار میکردیم و امیدوار بودیم جنگ به زودی تمام شود و مردم هم بسیار زیاد استقبال میکردند. ما نگران بودیم خیل عظیمی که برای دیدن تئاتر آمده بودند [در اثر حوادث احتمالی زمان جنگ] از طبقه دوم تالار وحدت پایین نیفتند پس زندگی برای ما ادامه داشت.
وی درباره اینکه چگونه در شرایط جنگ حاضر به اجرا شدهاند، توضیح داد: ما میخواستیم بگوییم مردم ما شجاع هستند و حاضرند تا آخرین قطره خونشان بجنگند زیرا [نیروهای ما] بر خلاف سربازان عراقی مجبور نبودند که به جبهه بروند. آنها فقط [داوطلبانه] از آرمانها و ناموسشان دفاع میکردند و ما هم میخواستیم به سهم خودمان بگوییم مردم ما شجاع هستند ... هم بازتاب دلاوری سربازان ما در آن تئاتر هویدا بود و هم قصد داشتیم بگوییم که نیروهای عراقی آخر سر ناگزیرند ایران را ترک کنند.
حمید مظفری نویسنده، بازیگر و کارگردان تئاتر را که در سالهای اخیر کمکار شده است، میتوان به عنوان کارگردان نمایش «حماسه ننه خضیره» معرفی کرد. البته در برخی منابع کارگردانی نمایش را کار گروهی دانستهاند اما مظفری در گفتگویی که با مجله سوره اندیشه درباره این نمایش داشته به تفصیل درباره این اثر نمایشی و نقشی که هر کدام از اعضای گروه در روی صحنه رفتن و شکلگیری آن داشتهاند، صحبت کرده است.
وی درباره نمایش «حماسه ننه خضیره» گفته است: این نمایش در آذر سال ۶۰ در تالار رودکی به صحنه رفت و مدتی بعد برای تلویزیون ضبط و از شبکههای اول و دوم سیما پخش شد. آن زمان ۲ شبکه بیشتر نبود و هر ۲ به فاصله سه روز در ایام نوروز این کار را پخش کردند. ضبط و تولید این کار در شبکه دو انجام شد که روز سوم فروردین آن را پخش کردند و جمعه پنجم فروردین هم شبکه یک این کار را به جای فیلم سینمایی پخش کرد. زمستان ۶۰ این کار ضبط شد و فروردین ۶۱ آن را پخش کردند.
وی در پاسخ به اینکه آیا این نمایش پخش مجدد هم داشته است، عنوان کرد: خیر دیگر تکرار نشد که خود داستانها دارد و خواسته شد که به دست فراموشی سپرده شود. البته بگویم تلویزیون این کار را برای شرکت در جشنواره بینالمللی تولیدات تلویزیونی در یکی از کشورهای غربی که دقیقاً نمیدانم کجا بود انتخاب کرد و برنده جایزه هم شد و بعد در جشنواره دیگری در کشور سوریه هم شرکت کرد که البته ما از این اتفاقها بیخبر بودیم و به طور تصادفی در یکی از برنامههای ایام دهه فجر آقایی که از پیشرفت تولیدات تلویزیونی در آن سالها صحبت میکرد به دریافت جایزه برای «حماسه ننه خضیره» از آن جشنواره اشاره کرد و ما آنجا آگاه شدیم ولی کسی ما را که تولیدکننده این کار بودیم در جریان قرار نداد.
مظفری با اشاره به اینکه نسخه ویدئویی از این کار در اختیار ندارد درباره شکلگیری نمایش گفت: این داستان ریشه در یک خبر واقعی دارد که ما در یکی از روزنامهها خواندیم. در یکی از روستاهای سوسنگرد زنی به نام ننه خضیره زندگی میکرد که عراقی ها بعد از ورود به خاک ایران منزل او را در آن روستا محل استقرار خود قرار میدهند و او را مجبور می کنند تا برایشان کار کند و یک شب دختر او را هتک میکنند که ما در نمایش دختر را به عروس تبدیل کردیم. تجاوز به خاک و ناموس ننه خضیره را به خشم میآورد و تصمیم میگیرد آنها را از بین ببرد. برای این کار هنگام پختن نان در آن مرگ موش میریزد و عراقیها که متوجه رفتار غیر معمول او شدهاند او را مجبور میکنند تا اول خودش از آن نان بخورد و بعد آنها. ننه خضیره این کار را میکند و آنها نیز از آن نان میخورند و همگی از جمله ننه خضیره کشته میشوند.
وی درباره چگونگی نگارش نمایشنامه عنوان کرد: طراح قصه و خبر در دل گروه آقای سهراب سلیمی بود. در اداره تئاتر گروهی تشکیل شده بود که نامی نداشت ولی از آنجا که پنجمین گروه شکل گرفته در آنجا بودیم به گروه شماره ۵ شناخته شدیم و قرار شد کار به شکل گروهی انجام شود. روی موضوع و طرح پیشنهادی فکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که این بهترین است. بنا شد آقای سلیمی طرح گستردهتری برای این قصه بنویسند. این کار انجام شد و قرار شد شخصیتها و قصه کاملتر در دل گروه شکل بگیرد ما نیز با تحقیق و آگاهی از مسائل موجود جنگ از جمله حضور ستون پنجم و خائنان و افراد سودجو که به دنبال منافع مالی خود بودند و آنانی که مسائل قومی را مطرح میکردند خصوصاً مساله اعراب که مورد سواستفاده عراقیها بود و تبلیغ این در جنوب که شما عرب هستید و عراقیها برادر شما هستند، باید از آنها حمایت کنید نه از ایران، شخصیتهای مختلف را نوشتیم. از جمله شخصیت شیخ عثمان مغازهدار که در کار قاچاق کالاست و یکی از عوامل دست پایین مزدورهای عراقی است ... تا اینکه شکنجه یکی از دوستان هم محلی خود به نام حمدان را که پاسدار است، میبیند و دچار تردید میشود و میفهمد که اشتباه کرده است و نزد ننه خضیره برمیگردد.میتوان گفت نمایش «ننه خضیره» حاصل سه مرحله است. اول اندیشه گروهی، دوم کار آقای کرم رضایی که حاصل نظرات جمع و بحث های گروهی بود و قصه اصلی را می نوشتند و البته نظرات خودشان را هم مطرح می کردند و سوم کاری که من انجام دادم از جمله نوشتن اشعار و دیالوگ نویسی که بخشی تغییر کرد و برخی همان نوشته های آقای کرم رضایی است و در نهایت متن از اول بازنویسی شد
این هنرمند درباره اینکه نمایشنامه توسط چه کسی نوشته شده، عنوان کرد: بعد از این که قصه را تعریف کردیم و کم کم شخصیتهای مختلف شکل گرفت و رابطه بین افراد و شخصیتها تعریف شد، قرار شد آقای کرمرضایی که عضو گروه شماره ۵ بود نتیجه هر جلسه را به صورت متن بنویسند و در جلسه بعد خوانده شود. اگر تصویب میشد که میماند و اگر نه تغییر میکرد. این کار تا پایان نگارش نمایشنامه اولیه انجام شد و در دل آن تغییرات صورت میگرفت. اما متن نهایی که خوانده شد گروه از آن استقبال نکرد و پیشنهادهای جدیدی مطرح شد ولی آقای کرمرضایی حاضر به تغییرات در متن نشدند با اینکه بسیار زحمت کشیدند و کار خلاقه زیادی انجام دادند ولی چون اختلاف سلیقهها زیاد شد ایشان گروه را ترک کردند. قرار شد متن از اول بازنویسی شود. برای این کار سه نفر انتخاب شدند مرحوم اسماعیلخانی خود من و یک نفر دیگر، ما سه نفر صحبت کردیم و بعد از شنیدن نظرات قرار شد خود من کار را از اول بازنویسی کنم و این کار انجام شد. میتوان گفت نمایش «ننه خضیره» حاصل سه مرحله است. اول اندیشه گروهی، دوم کار آقای کرمرضایی که حاصل نظرات جمع و بحثهای گروهی بود و قصه اصلی را مینوشتند و البته نظرات خودشان را هم مطرح میکردند و سوم کاری که من انجام دادم از جمله نوشتن اشعار و دیالوگنویسی که بخشی تغییر کرد و برخی همان نوشتههای آقای کرمرضایی است و در نهایت متن از اول بازنویسی شد.
این بازیگر و کارگردان با سابقه تئاتر در ادامه یادآور شد: کار نهایی مورد تصویب گروه قرار گرفت و تمرین آغاز شد. ما یک حامی خوب هم داشتیم؛ آقای هوشنگ توکلی که سرپرست اداره تئاتر بود و چون گروه ما فعال بود از ما حمایت کرد و آقای مهدی کلهر را برای دیدن تمرینهای نهایی دعوت کرد. آقای مهدی کلهر معاون هنری وزیر ارشاد بود که بسیار به ما کمک کرد و نباید نقش ایشان را در اجرای این کار نادیده گرفت.
مظفری درباره اینکه کارگردانی نمایش را چه کسی بر عهده داشته است، گفت: اساس نگاه گروهی بود و قرار شد به اتفاق یک نفر دیگر این کار را انجام دهیم به این صورت که یک روز من این کار را کارگردانی کنم و روز بعد ایشان ولی تئاتر در عمل یک کارگردان بیشتر ندارد و باید حرف آخر را یک نفر بزند. پس به تدریج بر اساس اعتمادی که گروه در زمینه رهبری به من پیدا کرده بود بیشتر بار کار به دوش من افتاد. قرار بود این کار در سالن تالار فارابی خیابان سی تیر اجرا شود و کار ساخت دکور هم شروع شده بود ولی آقای کلهر که کار را دیدند، گفتند این کار باید در تالار رودکی (وحدت فعلی) اجرا شود و ما را به تالار رودکی منتقل کردند و دکور بر اساس تالار رودکی ساخته شد و بعد تغییراتی کرد.
کارگردان نمایش «بیتوس بیچاره» در پاسخ به اینکه آیا مسئولیت نهایی کار با او بوده، توضیح داد: شاید بعضی از دوستان شریک در آن کار زیاد از این حرف خوشتان نیاید. من تا به حال این را در جایی نگفته بودم ولی اگر از آنها نیز سوال شود چون آدمهای بیانصافی نیستند میپذیرند که من نقش اساسی در این کار داشتم البته این کار به خاطر تجربیات گروهی یک کار واقعاً استثنایی بود و دیگر هیچ وقت تکرار نشد. عشق و علاقه وافری که پشت این جریان بود باعث شکلگیری کار شد.
بازیگر سریال «پهلوانان نمیمیرند» درباره کم بودن مدت زمان اجرا و میزان استقبال از نمایش عنوان کرد: طبق آمار روزانه فروش که نزد من موجود است حدود ۲ هفته از ۱۹ آذر سال ۶۰ با بلیت های ۵ و ۱۰ تومانی [نمایش اجرا شد]. ما برای اجرای شب اول از هنرمندان اداره تئاتر دعوت کردیم که بیایند، تعداد زیادی آمدند و ما را مورد لطف و تشویق خود قرار دادند و ایرادات کار را هم گفتند که بسیار مفید بود. اجرای عموم که آغاز شد مصادف شد با اولین مراسم برگزاری هفته وحدت و سالن رودکی مورد نیاز بود و بعد از آن مراسم بود که نام تالار به وحدت تغییر پیدا کرد. بعد از اتمام مراسم هفته وحدت، مسئولان آن زمان تالار از ما خواستند تا اجرا را ادامه دهیم، از آنها خواستیم تسویه حساب مالی تا آن زمان را که مبلغی حدود ۳۰۰۰۰ تومان بود انجام دهند و شرایط خودمان را برای ادامه کار مطرح کردیم که آنها قبول نکردند و به راحتی از کار گذشتند و کار دیگر اجرا نشد. آنها میخواستند ما بدون دریافت وجهی اجرا کنیم. بعد از آن مسئولان هم عوض شدند و گرایشهای خاص خود را داشتند که برای ما تازگی داشت.
کد خبر 5893061 آروین موذن زادهمنبع: مهر
کلیدواژه: گوهر خیراندیش سهراب سلیمی تالار رودکی جنگ تحمیلی تئاتر ایران حمید مظفری تئاتر ایران هنرمندان تئاتر هفته دفاع مقدس درگذشت چهره ها انیمیشن بچه زرنگ جشنواره نمایش های آیینی و سنتی جشن حافظ سینمای مستند ایوب آقاخانی سازمان سینمایی سوره موسیقی پاپ نقاشی اول بازنویسی اثر نمایشی اسماعیل خانی تالار رودکی سهراب سلیمی اداره تئاتر عنوان یک حمید مظفری برای اجرا قرار شد شخصیت ها عراقی ها انجام شد شکل گیری شکل گرفت آن زمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۸۷۶۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نکوداشت اکبر زنجانپور همراه با شرم و حیای نوید محمدزاده
نکوداشت اکبر زنجانپور با سخنانی از محمود دولتآبادی، محمد رحمانیان، مسعود دلخواه، نوید محمدزاده و دکتر پرویز ممنون (استاد این هنرمند در دانشکده هنرهای زیبا) برگزار شد.
به گزارش ایسنا، این نکوداشت، عصر روز یکشنبه ۹ اردیبهشت ماه همزمان با زادروز حمید سمندریان که یکی از استادان زنجانپور بوده است، با حضور جمع پرشماری از مخاطبان در تالار استاد جلیل شهناز خانه هنرمندان ایران برپا شد.
در این مراسم که به کوشش انجمن کارگردانان تئاتر ایران با اجرای محمد سلوکی برگزار شد، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند باسابقه اهدا شد.
در آغاز، شهرام گیلآبادی، رییس انجمن کارگردانان با اشاره به زادروز حمید سمندریان گفت: نام او خاطرات فراوانی به ذهن هر یک از ما میآورد و هُرم نفس ایشان بر صورت تک تک ما نشسته و هیچ لحظهای در تئاتر ما بیحضور ایشان نبوده.
او با ارایه توضیحاتی درباره تقدیرهایی که در نوزدهمین «شب کارگردان» صورت میگیرد، افزود: خوشحالیم در سال قبل به سختی سعی کردیم در کنار دوستانمان بایستیم. هیچ تحمیلی را نپذیریم و با استقلال در جهت عملی کردن نظرات خود بکوشیم. همچنان در کنار تمام هنرمندان تئاتر میایستیم و به ظالم اجازه صفآرایی نمیدهیم چون تئاتر، عرصه حقیقت است.
گیلآبادی یادآوری کرد: سال قبل مدالیوم خانه تئاتر به آتیلا پسیانی اهدا شد که امسال یاد او را گرامی میداریم.
در ادامه تصاویری از آتیلا پسیانی در مراسم سال گذشته این انجمن پخش شد و حاضران به یاد او کف زدند.
سپس احسان حاجیپور ، دبیر برنامه و عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان با خوشامدگویی به مهمانان متن اولین لوح تقدیر را که به علی شمس مربوط میشد، ارائه کرد و این تقدیر با حضور صدرالدین زاهد، کارگردان، مترجم و بازیگر باسابقه تئاتر انجام شد.
علی شمس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر با تشکر از برگزارکنندگان برنامه آرزو کرد مسیر اتفاقات طور دیگری بچرخد و همه کسانی که به شیوههای گوناگون کار میکنند، بدون هیچ گونه رنج و تبعاتی بتوانند آثار خود را ارائه کنند.
او عنوان کرد که بهتر است برای اینکه برنامه به حاشیه کشیده نشود، سکوت کند.
در ادامه آرش دادگر، عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان طی سخنانی درباره علیرضا کوشک جلالی، کارگردان و مدرس تئاتر، متن تقدیرنامه او را خواند و این کارگردان با حضور اصغر همت، تقدیر شد.
کوشک جلالی با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه فقط آرزو کرد که برخی خبرهای ناخوشایند را که این روزها می شنویم، دیگر نشویم.
در بخش بعدی، مراسم تقدیر از ژاله علو برپا شد که خودش در برنامه حضور نداشت اما پیامی صوتی را فرستاده بود که پخش شد.
او در این پیام عذرخواهی کرد که به دلیل کسالت، نتوانسته در برنامه شرکت کند و از عشق و علاقهاش به تئاتر و نمایش رادیویی گفت.
او همچنین به پیشینه حضورش در تئاتر و هنرمندانی که با آنان همکاری داشته، اشاره کرد.
علو عنوان کرد که در رادیو نمایشهای بسیاری را کارگردانی کرده و افزود: برایم افتخاری است که توانستم کارهایی انجام دهم که بعد از گذر سالها هنوز به خوبی از آنها یاد میشود. او در پایان شعری از سرودههای خودش را خواند.
سپس محمد رحمانیان، دیگر عضو هیات مدیره انجمن کارگردانان متن تقدیرنامه ژاله علو را خواند و ایرج راد به نمایندگی از علو تقدیرنامه او را دریافت کرد.
او همچنین بخش کوتاهی از نمایشنامه «روزهای رادیو» را که اشارهای به ژاله علو و رقیه چهره آزاد داشت، اجرا کرد.
رحمانیان حضور کوشک جلالی را در تئاتر کشورمان همچون معجزهای خواند که در امر آموزش در استانهای گوناگون و ترجمه و کارگردانی ثابت قدم است و خطاب به او گفت: علیرضای عزیز بمانی برایمان!
هایده حائری ، مدرس تئاتر و دیگر هنرمند حاضر در برنامه از جایگاه تماشاگران گفت: من اعتراض دارم.
او از مردم کشورمان قدردانی کرد که به هنرمندان کشورشان احترام میگذارند و در مراسم تقدیر از آنان شرکت میکنند و گفت: الان احساس کردم جای یک خانم در مراسم تقدیر از خانم علو خالی است. ایشان دوست خیلی صمیمی دو تن از عمههای من بودند؛ خانمها طوسی و عذرا حائری. حیف است که تقدیرنامه خانم علو را دو تن از آقایان دریافت کنند.
او بعد از این سخنان طنزآمیز که با خندههای تماشاگران همراه شد و به دعوت رحمانیان که در دانشکده هنرهای زیبا دانشجویش بوده، روی صحنه رفت و تقدیرنامه علو را دریافت کرد.
رحمانیان نیز در سخنانی از حائری به عنوان یکی از استادان خوب خود یاد کرد که به نوعی، منشأ ساخت فیلم «هامون» شده چون با اجرای اثری از او، داریوش مهرجویی خسرو شکیبائی را برای بازی در «هامون» انتخاب کرده است.
در بخش بعدی، بخشهایی از فیلم زندگی تئاتری اکبر زنجانپور در گفتگو با محمد رحمانیان پخش شد.
سپس محمود دولتآبادی روی صحنه رفت و با تشریح خاطراتی از مهدی فتحی (بازیگر فقید تئاتر) که دوست مشترک خودش و زنجانپور بوده، گفت: ما در آن دوران قدم میزدیم و فکر میکردیم کسانی که کار هنر نمیکنند، چه میکنند.
او ادامه داد: زنجانپور در کنار دیگر دوستان ما سعی کرده هنر بورزد ولی همیشه موانع اجازه نداده این فعالیت چه در ایشان و چه در دیگر دوستان، ادامه پیدا کند.
دولتآبادی افزود: آنچه مایه خرسندی من است، حضور این اجتماع است که به مناسبت دوستی هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.
این داستاننویس با سابقه که پیشنیه تئاتری دارد، خاطراتی از دوران مشکلات خودش در تئاتر در سال ۵۳ بیان کرد و افزود: بعد از آن سال، دیگر روی صحنه نرفتم ولی سال ۵۶ پیشنهاد تشکیل سندیکای تئاتر را دادم و در تئاترهای لالهزار به نشان تقدیر از هنرمندان گذشته خود برنامهای تدارک دیدیم اما متاسفانه دیگر آن تئاترها باقی نماند.
دولتآبادی خطاب به حاضران در برنامه افزود: وقتی مهدی فتحی کسل و بیحوصله میشد، برای خودش نقشی میساخت و آن را اجرا میکرد. یعنی لازم نیست حتما چیزی بشود، همین که هستید و سرپا هستید، همین که چنین شبهایی برگزار میشود، یعنی شدن. چیزی در انتظار هنرمند نیست. آرزو میکنم همیشه رونده باشید و وقتی هم خسته میشوید، خستگی از تن دور کنید و دوباره ادامه بدهید.
سپس رحمانیان بار دیگر روی صحنه رفت و با یادآوری خاطراتی از زنجانپور گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» کار نادر ابراهیمی و بعد از آن در فیلم «بیتا» هژیر داریوش و پس از آن در نمایشهای تلویزیونی دیدم.
این نمایشنامهنویس و کارگردان اضافه کرد: اولین مواجهه من با آقای زنجانپور به عنوان کارگردان، اجرای درخشان ایشان از نمایشنامه «همه پسران من» کار آرتور میلر بود که سبب شد راه خودم را به عنوان کارگردان پیدا کنم. صحنههای درخشان این نمایش از یک کلاس درس آموزندهتر بود و هنوز تک تک صحنههای آن را به یاد دارم و بزرگترین تاثیری است که یک اثر هنری و یک کارگردان بر من گذاشته است.
رحمانیان از اجرای نمایش«مروارید» نوشته عزتالله مهرآوران و کار زنجانپور به عنوان دیگر نمایش درخشانی یاد کرد که همچنان تاثیرش بر او باقی مانده و آرزو کرد که سایه زنجانپور همچنان بر سرمان باقی بماند.
در بخش بعدی برنامه، تصاویری خاطرهانگیزی از نمایش «نگاهی از پل» نوشته میلر و کار سمندریان پخش شد که سال ۵۱ اجرا شده است.
سپس مسعود دلخواه، دیگر کارگردان حاضر در برنامه در سخنانی با بیان اینکه مبالغه نمیکند، گفت: تصمیم دارم از دشواری اکبر زنجانپور بودن صحبت کنم چون اکبر زنجانپور بودن، اصلا ساده نیست.
او با یادآوری اولین خاطرههای خود از زنجانپور افزود: نمایشی از رکنالدین خسروی دیدم که زنجانپور و بهروز بقایی در آن بازی میکردند. او در این نمایش بیش از ۲۵ کارکتر را بازی کرد و هنوز صدایش و انرژیاش را که خیلی سریع از نقشی به نقشی میرفت، در ذهنم مانده.
دلخواه با بیان خاطره همکاریاش در نمایش «دایی وانیا» به کارگردانی زنجانپور ادامه داد: یک نفر میتواند بازیگر، کارگردان، دوبلور یا انسان شریفی باشد و همیشه خود اصیلش باشد ولی داشتن همه اینها در یک جا سخت است و اکبر زنجانپور همه اینها را با هم دارد. رفتار او میتواند الگویی باشد برای نسل جوان؛ از دیسیپلین کاریاش تا برخورد یکسان با همه اعضای گروه.
وی خاطرنشان کرد: در نمایش «دایی وانیا» کاریزمایی روی صحنه میدیدم که نظیرش را ندیده بودم. کاریزمای اکبر زنجانپور، از خود بودن اوست و نترس بودن و نقاب به چهره نداشتنش. ما بعد از آن نمایش، در گفتگوهایمان از ابزورد بودن شرایط اجتماعی و تئاتری با هم حرف میزنیم.
دلخواه در پایان سخنانش پیشنهاد کرد یک جایزه بازیگری به اسم اکبر زنجانپور نامگذاری شود و توضیح داد: این نامگذاری تنها به دلیل این نیست که او بازیگر خوبی است بلکه چون انسان شریفی است.
در ادامه، نوید محمدزاده به عنوان نمایندهای از نسل جوان در سخنانی درباره زنجانپور گفت: خجالت میکشم درباره ایشان صحبت کنم.
او خطاب به زنجانپور ادامه داد: استاد خیلی دوستتان دارم. چندی پیش فرصتی شد تا در کنار شما متنی را دورخوانی کنیم. امیدوارم قسمت باشد روی صحنه کنارتان بازی کنم و نفس شما را حس کنم و لذت ببرم و یاد بگیرم. سلامت باشید و سرحال.
در بخش بعدی، شهرام گیلآبادی که مدتها مدیر رادیو بوده، خاطراتی از دوران کاری خود در این رسانه بیان کرد و گفت: هُرم نفس خیلی از بزرگانرادیو بر صورتم نشست که ویژگیهای مشترکی داشتند.
او خاطراتی از بازی زنجانپور در نمایشی از صدرالدین شجره و نیز خاطراتی از احمد آقالو و مهدی فتحی بیان کرد و ادامه داد: ما در رادیو با حکمتهایی مواجه بودیم که یکی از آنها آموزش سینه به سینه بود. امثال زنجانپور، این فضا را ایجاد کردند که حکمت جاری در رادیو، آموزش باشد. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد، این بود که نظم، توسعه فکری، دانایی و درایت سکوت را میآورد. این آدمها هر چه دارند در طبق اخلاص میگذارند که دیگران قد بکشند چون آنان بخیل نیستند. ماموریت خود را معرفتشناسی و توسعه فکری میدانند. آقای زنجانپور در عالم هنر، یکی از آبروهای زمین است.
در بخش بعدی، پرویز ممنون، دیگر هنرمند پیشکسوت تئاتر که در وین زندگی میکند و دیشب تازه به ایران رسیده، در سخنانی گفت: هنوز گیج راه هستم ولی خوشحالم که در بزرگداشت اکبر شرکت میکنم.
او که استاد زنجانپور بوده ادامه داد: شما از زماناستادی او گفتید و من چند خاطره از زمان دانشجوییاش میگویم. اولین بار که برای مدیریت دانشکده دعوت شدم، نمایشی از بهمن فرسی روی صحنه بود و اکبر نقش اصلی آن را بازی میکرد . فرسی قبل از کارگاه نمایش، کارهای تجربی و غیر متعارف اجرا میکرد. با دیدن بازی اکبر حیرتزده شدم و اگر سال قبل بازی محمد علی کشاورز را ندیده بودم، با دیدن او روی صحنه، ضعف میکردم.
ممنون از زنجانپور در کنار آذر فخر و کیهان رهگذر وبه عنوان یکی از چند دانشجوی محبوب خود یاد کرد و افزود: هرچند اکبر هم سنش به دانشجویان نزدیک بود، هرگز سراغ شعار نمیرفت و در کار خود همیشه جدی بود. او همیشه محترم بود مثل انتظامی. آنان سر کلاس بسیاری استادان میرفتند چون معتقد بودند از هر استادی چیزی یاد میگیرند.
ممنون اضافه کرد: یکی از نقشهای حساس خود را به او سپرد و بعد از آن، استاد راهنمای رسالهاش شدم که اجرای نمایش «ریل» نوشته دولت آبادی بود و با همراهای رضا بابک اجرا کردند. همه کسانی که در کار تئاتر هستند، عاشقاند ولی زنجانپور جدی بود. به همین دلیل وقتی صحبت از بزرگداشت شد، با خودم فکر کردم اگر قرار باشد در بزرگداشت سه چهار تن از دانشجویانم شرکت کنم، حتما یکی از آنان اکبر خواهد بود.
در بخش پایانی، اکبر زنجانپور در میان تشویق حاضران روی صحنه رفت و در شرایطی که همه به احترام او ایستاده بودند، گفت: امشب آنقدر از من تعریف شد که گیج شدم آن ولی این سخنان مسئولیت آدم را زیاد میکند که تماشاگر و هنر را جدی بگیریم. باید حواسمان باشد به چیزهایی که نوشته و خوانده نمیشود. همه این کارها را میکنیم که به فضا برسیم. آنچه کم است، ارتباط نانوشته و ناگفتهای است که هر کس سهم خود را از آن بر میدارد و گذر میکند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: وظیفه ماست که سعی کنیم تصویری را که دیده نمیشود، بسازیم و آنچه را شنیده نمیشود، به تماشاگر پیشنهاد بدهیم و این مال زمانی است که کمتر بتوان حرف زد و گفتنیها را گفت.
زنجانپور در پایان گفت: امشب از حوصله و محبت شما هم شرمندهام و هم به خودم میبالم و اینها مسئولیت مرا بیشتر میکند. «ایبسن» میگوید قویترین انسان کسی است که از همه تنهاتر است. بگردیم و تنهاییهای خود را پیدا کنیم.
سپس نشان ویژه خانه تئاتر با حضور پرویز ممنون، صدرالدین زاهد، محمد رحمانیان، محمود دولتآبادی، ایرج راد، اسماعیل خلج، همسر، دختر و نوه زنجانپور، نشان ویژه خانه تئاتر به این هنرمند اهدا شد.
متن تقدیرنامه او را شهرام گیلآبادی خواند و زنجانپور پس از دریافت این نشان گفت: یک عمر دویدهام و امشب جایزه گرفتهام.
اسماعیل خلج که سالها قبل نمایشنامه مشهور «گلدونه خانوم» را نوشته، خاطرهای از زنجانپور بیان کرد و گفت: شبی به من تلفن زد و اجازه گرفت اسم دخترش را گلدونه بگذارد و من هم به او گفتم من هم این اسم را از شخص دیگری گرفتهام و بر نمایشنامهام گذاشتهام.
زنجانپور هم توضیح داد نوهاش که در این مراسم حضور دارد، دختر گلدونه است.
بعد از برگزاری مراسم، تصاویری از مستند اکبر زنجانپور در محوطه باز پارک خانه هنرمندان ایران پخش شد.
انتهای پیام